دلار چگونه خود را بر اقتصاد جهان تحمیل کرد/ جهان به سمت یک نبرد هژمونیک در حرکت است

روزی روزگاری پس از جنگ دوم جهانی، زمانی که اقتصاد اغلب طرفهای درگیر در آتش جنگ سوخته و به خاکستر نشسته بود، ایالات متحده آمریکا در اوج شکوفایی اقتصادی مزیت خود را در ساماندادن به یک اقتصاد سیاسی بینالمللی لیبرال میدید؛ چراکه از یک سو رقابتی استراتژیک با دگرِ کمونیستی بنابر اقتضائات ساختاری به او تحمیل شده بود و از دیگر سو منافع یک قدرت اقتصادیِ لیبرالِ در اوج شکوفایی در چندجانبهگرایی، همکاری اقتصادی، تقسیم کار و گسترش بازارهای تولید و مصرف بیشتر است تا در یکجانبهگرایی و رقابتجویی.
آمریکا که پس از جنگ، دوسوم طلای جهان را تحت کنترل داشت قانون ملی خود در برابری دلار با طلا را در سطح بینالمللی به اجرا گذاشت تا همگان به آن اعتماد کنند و داراییهایشان را با خیال راحت به آن تبدیل کنند. در خلال دو دهه همکاریهای اقتصادی در منطقه صلح لیبرالی، ژاپن و قدرتهای اروپایی از خاکستر جنگ برخاستند اما این احیا به معنای بزرگترشدن حجم بازار نیز بود به نحوی که دیگر آمریکا توان آن را نداشت که به ازای هر 35 دلار یک اونس طلا در فدرالرزرو داشته باشد و نیکسون در 1971 یکجانبه این نرخ برابری را ملغی کرد و از آن زمان به بعد، نرخگذاری آن به شکل شناور و تابعی از عرضه و تقاضا و مستقل از پشتوانه طلا شد. اما دلار همچنان مهمترین پول جهانی و معتبرترین واسطه مبادلات و نیز یگانه معیار ارزشگذاری کالاهای اساسی در جهان باقی ماند؛ چرا؟! به دلایل مختلفی از جمله عادت، شکلگیری رویهها، محاسبات محدود در هزینه -فایده، نبود آلترناتیو و البته از همه مهمتر اینکه دلار، پول قدرتمندترین اقتصاد جهان بود و البته همچنان قابل اعتمادترین.
از طرف دیگر در خلال دهههای قبل همگان ارزش داراییهایشان را به دلار گره زده بودند و طبیعی بود که کاهش ارزش دلار به معنای کاهش ارزش داراییهای آنان باشد و هیچ عاقلی از کاهش ارزش داراییهایش حمایت نمیکند. در این میان آمریکا توانست به هزینه جهان ارزش و اعتبار پول ملی خود را کمابیش مستقل از ارزش تولید ناخالص داخلی خود حفظ کند و بدون دغدغه کسری بودجه به مصرف و رفاه داخلی شهروندانش بیفزاید؛ در کنار اینکه از کنترل نسبیاش بر دلار به عنوان یک اهرم فشار سیاسی نیز در کنترل دشمنان و رقبایش استفاده کند.
رفتار ایالات متحده در دوران افول هژمونیک از منظر نظریههای اقتصاد سیاسی بینالملل قابل فهم و پذیرش است و مبتنی بر همین نظریهها، آنگاه که رژیمهای بینالمللی در تعارض آشکار با منافع قدرتهای بزرگ قرار بگیرد در هم خواهند شکست. اکنون جهان به سمت یک نبرد هژمونیک در حال حرکت است که دلارزدایی نمودی از آن تحولات محسوب میشود. بازار سرمایهداری جهانیشده که با مسئولیت هژمونیک ایالات متحده شکل گرفت اکنون متأثر از رقابت چین و آمریکا رو به واگرایی و چهبسا قطبیسازی دارد و در این میان، دلارزدایی نه یک انتخاب اقتصادی بلکه بیشتر یک استراتژی در سیاست جهانی است.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
چه سرنوشتی در انتظار دلار بازار آزاد پس از...
همزمان با جدیشدن بحث حذف نرخ 28500 تومان، تحلیلها حاکی است که این تصمیم در صورت اجرا،... 18 آذر 1404
از دلار 28500 تا قیمتهای نجومی؛ معمای قیمت...
وزیر جهادکشاورزی روز گذشته اعلام کرد که از این پس واردات برنج دیگر با ارز ترجیحی انجام... 16 آذر 1404
تأمین 9.7 میلیارد دلار ارز برای واردات...
بانک مرکزی اعلام کرد: 9.7 میلیارد دلار ارز برای واردات کالاهای اساسی و دارو تأمین شده... 28 آبان 1404
دلار مسافرتی ناگهان 101 هزار تومان شد/ سهمیه...
نرخ ارز مسافرتی که سالانه برای هر مسافر تا سقف 500 دلار پرداخت میشود، اخیراً به 96 هزار... 3 آبان 1404
ارتباط تنگاتنگ دلار و خودرو؛افت قیمت فقط با...
یک کارشناس بازار خودرو گفت: به اعتقاد من اگر نرخ ارز در محدوده کنونی باقی بماند، بازار... 12 مهر 1404
سایه دلار بر سر بازار لپتاپ، جهش قیمت 50...
لپتاپ بهعنوان کالایی وارداتی، وابستگی مستقیمی به نرخ دلار دارد و هرگونه افزایش در... 6 مهر 1404
دلار 100 هزار تومانی؛ تحلیلها و شروط رسیدن...
در صورتی که خبرهای مثبت از مذاکرات ایران و آژانس در روزهای آتی ادامه یابد، انتظار... 18 شهریور 1404
نصف شدن کمبودهای دارویی؛ روند رو به بهبود...
شیب کمبودهای دارویی رو به کاهش است و امیدواریم با ذخایری که تامین میکنیم نیز شاهد... 20 مرداد 1404



نظرات شما