برای مقایسه وضعیت نقدینگی و مدیریت سیاست پولی باید از ارقام نرخ رشد نقدینگی استفاده شود که حکایت از آن دارد نرخ رشد در یکسال اخیر کم و بیش مشابه متوسط بلندمدت آن است و هیچ اتفاق غیرعادی رخ نداده است.

به گزارش نسیم اقتصاد، در طول سال‌های دهه 1390 که اعداد حجم نقدینگی بزرگ شده و به ویژه از زمانی که حجم نقدینگی به عدد 1000 هزار میلیارد تومان نزدیک شد و اخیرا که این عدد به 2000 هزار میلیارد تومان نزدیک شده است، تحلیل گران متعددی از افراد دانشگاهی گرفته تا رسانه‌های نوشتاری و همچنین شبکه‌های اجتماعی به مقایسه عدد حجم نقدینگی در دوره‌های مختلف و همچنین مقدار مطلق افزایش در حجم نقدینگی در دوره‌های مختلف پرداخته و چنین نتیجه گرفته‌اند که گویی در سال‌های 1392 به بعد تغییر بنیانی در عدد نقدینگی و مقدار افزایش سالانه آن به‌وجود آمده است.

بر همین اساس نتیجه گیری‌های عجیبی راجع به پیش‌بینی تورم داشته‌اند. به عنوان نمونه، اشاره می‌شود که در کل دوره 1384-1380 حدود 6000 میلیارد تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است، در دوره 1388-1384 حدود 14349 میلیارد تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است، در دروه 1392-1388 حدود 35920 میلیارد تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است، همچنین در دوره 1396 -1392 حدود 935200 میلیارد تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است و الی آخر. اگر یک تحلیل گر اقتصادی با مقایسه اعداد مطلق افزایش در حجم نقدینگی بخواهد راجع به مدیریت سیاست پولی قضاوت نماید، به پیش‌بینی هایی می‌رسد که برخی در سال 1397 راجع به تورم و ارزش پول ملی داشتند.

لازم است اشاره شود که حجم نقدینگی در چین از ابتدای 2006 تا ابتدای 2010 حدود 31 تریلیون یوان افزایش یافت در حالی که از ابتدای 2010 تا ابتدای 2014 حدود 50 تریلیون یوان افزایش یافت. آنگاه از مقایسه دو عدد فوق ممکن است نتیجه بگیریم که مدیریت سیاست پولی چین بدتر شده است.

آشکار است که حجم نقدینگی یک متغیر ذخیره یا انباره (stock) است و همچنین یک متغیر اسمی (nominal) و متغیرهای ذخیره یا انباره در اقتصادی که در حال بزرگ شدن است همواره رو به افزایش هستند؛ همین موضوع سبب می‌شود که مقدار مطلق آنها در طول زمان و به ویژه برای دوره طولانی قابل مقایسه نباشد. همچنین، متغیرهای اسمی حتی در کشوری که تورم‌های ملایم نیز داشته باشد، در طول زمان به طور پیوسته بزرگ شده و بعد از هر چند سال دو برابر می‌شوند.

به طور مثال هنگامی که تورم حدود 10 درصد باشد، متغیرهای اسمی حدودا هر 7 سال یک بار دوبرابر می‌شوند و اگر نرخ تورم 20 درصد باشد حدودا هر 3 سال و نیم یک بار دو برابر می‌شوند. به همین دلیل، در هیچ یک از متون اقتصادی برای تحلیل و نتیجه گیری، از مقدار مطلق متغیرهای اسمی و به ویژه متغیرهای ذخیره یا انباره استفاده نمی‌شود.

برای آنکه متوجه اشتباه فاحش استفاده از مقایسه مقدار مطلق نقدینگی برای قضاوت راجع به سیاست پولی شویم، سال 1353 را در نظر می‌گیریم. در این سال نرخ رشد نقدینگی بالاترین رقم تاریخی خود یعنی 57 درصد را تجربه کرد یا به عبارت دیگر صرفا طی یک سال بیش از نصف نقدینگی موجود به حجم نقدینگی افزوده شد.

این در حالی است که اگر به صورت مطلق مقایسه کنیم، از ابتدا تا انتهای سال عدد نقدینگی از 518 به 810.1 میلیارد ریال افزایش یافت، بدان معنی که در طول سالی که بالاترین رشد نقدینگی تاریخ ایران را داشته است، فقط 292 میلیارد ریال (29 میلیارد تومان) به حجم نقدینگی افزوده شد.

این در حالی است که در سال 1387 که در طول یک دهه اخیر کمترین رشد نقدینگی یعنی 16 درصد را داشته است، از ابتدا تا انتهای سال حجم نقدینگی از 1640293 به 1901366 میلیارد ریال رسیده است، یعنی طی سال مذکور معادل 261073 میلیارد ریال (26107.3 میلیارد تومان) به حجم نقدینگی کشور افزوده شده است.

آشکار است که استفاده از مقایسه مقدار مطلق حجم نقدینگی در دوره‌های مختلف تا چه اندازه غیرعلمی و گمراه‌کننده است. برای مقایسه وضعیت نقدینگی و مدیریت سیاست پولی، صحیح آن است که از ارقام نرخ رشد نقدینگی استفاده شود و استفاده از ارقام نرخ رشد نقدینگی حکایت از آن دارد که نرخ رشد نقدینگی در یک سال اخیر کم و بیش مشابه متوسط بلندمدت آن است و هیچ اتفاق غیرعادی رخ نداده است.

متوسط رشد نقدینگی در طول حدود 59 سال گذشته حدود 24.6 درصد بوده است و در طول دهه 1390 حدود 26 درصد و در سال 1397 نیز 23.1 درصد بوده است.

البته این به معنی عدم نگرانی از رشد نقدینگی و به معنی مطلوب بودن نرخ رشد نقدینگی درحال‌حاضر نیست بلکه بدان معنی است که رشد نقدینگی کم و بیش مشابه گذشته است و استفاده از اعداد حجم نقدینگی تصویر مبالغه آمیز و غیرواقعی از وضعیت مدیریت سیاست پولی در سال‌های اخیر ارائه می‌دهد.

منبع: ایبِنا

لینک کوتاه
کنترل سیاست‌های پولی حجم نقدینگی

اخبار مرتبط

نظرات شما