وزیر بهداشت اعلام کرده است که سالانه حدود 50 هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند؛ رقمی که معادل مرگ روزانه بیش از 130 نفر است و دهها خانواده ایرانی را داغدار میکند. اما پیامدهای آلودگی هوا تنها محدود به مرگ و میر نیست؛ بیماریهای مزمن تنفسی، قلبی، سکتهها و سرطانهای مرتبط، فشار زیادی بر نظام سلامت کشور وارد میکنند و هزینههای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی به دنبال دارند.
به گزارش
نسیم اقتصاد به نقل از اقتصاد24- آلودگی هوا سالانه جان بیش از 50 هزار ایرانی را میگیرد، رقمی که وزیر بهداشت اخیرا بهصراحت آن را اعلام کرده است و یکی از جدیترین تهدیدهای سلامت عمومی کشور دانسته است. این عدد نهتنها از نظر انسانی تکاندهنده است، بلکه از منظر اقتصادی نیز پیامدهایی عمیق و چندلایه دارد. در شرایطی که اقتصاد ایران با چالشهایی، چون تورم، رکود، تحریم و کسری بودجه دست و پنجه نرم میکند، بحران آلودگی هوا بهعنوان یک تهدید خاموش، سالانه میلیاردها دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم به کشور تحمیل میکند.
اکنون با آغاز فصل پاییز و تشدید پدیده وارونگی دما، نگرانیها درباره بازگشت مازوتسوزی در نیروگاهها، رویکردی که در سالهای گذشته بهدلیل ناترازی انرژی و کمبود سوخت، به یکی از عوامل اصلی تشدید آلودگی هوا تبدیل شده و سلامت میلیونها شهروند را تهدید کرده، دوباره بالا گرفته است.
مرگومیر و هزینههای درمانی؛ باری بر دوش نظام سلامت
وزیر بهداشت اعلام کرده که سالانه حدود 50 هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. این رقم معادل مرگ روزانه بیش از 130 نفر است؛ عددی که به معنای داغدار شدن دهها خانواده ایرانی است.
اما مرگومیر تنها بخشی از هزینههاست. بیماریهای مزمن تنفسی، قلبی، سکتهها و سرطانهای مرتبط با آلودگی هوا، فشار سنگینی بر نظام سلامت وارد میکنند. طبق برآوردهای منتشرشده در تجارتنیوز، هر شهروند تهرانی سالانه حدود 300 دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم ناشی از آلودگی هوا پرداخت میکند. این رقم شامل هزینههای درمان، دارو، مراجعات پزشکی و کاهش کیفیت زندگی است.
در سطح ملی، این هزینهها به میلیاردها دلار میرسد. بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، مشهد و اهواز که شاخص آلودگی هوا بهطور مداوم در وضعیت ناسالم قرار دارد، هزینههای درمانی بهطور تصاعدی افزایش یافتهاند که این فشار مالی نه تنها بودجه وزارت بهداشت را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه نظام بیمهای کشور را نیز با چالشهای جدی مواجه میکند.
کاهش بهرهوری نیروی کار؛ خسارت پنهان، اما سنگین
آلودگی هوا نهتنها سلامت جسمی را تهدید میکند، بلکه بر بهرهوری نیروی کار نیز اثر مستقیم دارد. کارمندان و کارگران در معرض هوای آلوده دچار خستگی زودرس، کاهش تمرکز، سردرد، مشکلات تنفسی و غیبتهای مکرر از محل کار میشوند. این عوامل باعث افت عملکرد و کاهش تولید ناخالص داخلی میشوند.
بر اساس گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس در اردیبهشت ماه امسال منتشر کرده است، آلودگی هوا سالانه تا 10 میلیارد دلار خسارت اقتصادی به کشور وارد میکند. این رقم شامل کاهش بهرهوری، هزینههای درمانی، افت کیفیت زندگی و خسارت به زیرساختهاست. در واقع، هوای آلوده نهتنها جان انسانها را میگیرد، بلکه توان اقتصادی کشور را نیز تحلیل میبرد.
در صنایع حساس مانند حملونقل، تولید، خدمات درمانی و آموزش، کاهش بهرهوری ناشی از آلودگی هوا میتواند به اختلال در عملکرد سیستمها منجر شود. این اختلالها در بلندمدت باعث کاهش رقابتپذیری اقتصادی کشور در سطح منطقهای و جهانی خواهند شد.
تأثیر آلودگی هوا بر سرمایهگذاری، گردشگری و مهاجرت نخبگان
آلودگی هوا یکی از عوامل مؤثر در کاهش جذابیت سرمایهگذاری خارجی است. شرکتهای بینالمللی در ارزیابی ریسکهای محیطی، کیفیت هوا را بهعنوان یکی از شاخصهای مهم در نظر میگیرند. شهرهایی با هوای آلوده، نهتنها برای زندگی بلکه برای فعالیت اقتصادی نیز نامناسب تلقی میشوند.
گردشگری نیز از این بحران آسیب دیده است. گردشگران داخلی و خارجی در مواجهه با هوای آلوده، سفرهای خود را لغو کرده یا به شهرهای دیگر منتقل میکنند. این موضوع به کاهش درآمدهای گردشگری و تضعیف صنایع وابسته منجر میشود.
الودگی هوا در تهران
محسن قادری، کارشناس و مدیرعامل یک گروه گردشگری در گفت و گویی که با ایسنا در سال 1402 داشته، عنوان کرده است: «در هنگام سفر، قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا ممکن است مشکلات جدی برای سلامتی داشته و میتواند یک تهدید جدی باشد و از سویی، کیفیت آن تجربه سفر را کاهش دهد. در نتیجه، ورود گردشگران به چنین مقاصدی ممکن است کاهش یابد و بسیاری از گردشگران ممکن است برنامه سفر خود را به این مکانها لغو کنند. تاثیر کیفیت هوا در این میان، معضل آلودگی هوا و پیامدهای آن برای توسعه گردشگری بسیار حیاتی است، بهویژه آنکه گردشگران در مقایسه با ساکنان مقاصد آلوده، نسبت به اثرات حاد این آلودگی حساسیت بسیار بیشتری نشان میدهند. در نتیجه، ممکن است تاثیر منفی بر قصد گردشگران برای بازدید از یک مقصد خاص داشته باشد و آن مقصد را دیگر جذاب نکند.»
او همچنین در ادامه گفته است: «آلودگی هوای تهران سبب شد در زمان پیک گردشگری، سفر گردشگران خارجی از جمله چینیها به ایران دچار مسئله شود. حتی برخی سفارتخانهها نسبت به سفر در این زمان تذکر دادهاند و در سفرهای داخلی نیز تغییراتی در مقصد ایجاد شده است.»
از سوی دیگر، مهاجرت نخبگان و متخصصان از شهرهای آلوده به مناطق پاکتر یا حتی به خارج از کشور، یکی دیگر از پیامدهای آلودگی هواست که در بلندمدت، این روند میتواند به کاهش نوآوری، افت کیفیت آموزش و ضعف در توسعه فناوریهای بومی منجر شود.
ناکارآمدی سیاستگذاری و نبود پاسخگویی نهادی
یکی از مهمترین دلایل تداوم بحران آلودگی هوا در ایران، نبود پاسخگویی نهادی و ضعف در سیاستگذاری است. نهادهایی مانند سازمان محیطزیست، وزارت بهداشت، شهرداریها و وزارت صمت، هرکدام بخشی از مسئولیت را برعهده دارند، اما نبود هماهنگی و شفافیت باعث شده هیچکس مسئول مستقیم این بحران نباشد.
در حالی که برخی نمایندگان مجلس از تدوین یک لایحه جامع محیطزیستی برای مقابله با بحران آلودگی هوا سخن میگویند، شهرداری تهران نیز توسعه ناوگان حملونقل عمومی را در اولویت برنامههای خود قرار داده است. با این حال، یکی از مهمترین عوامل تشدیدکننده آلودگی هوا همچنان در سایه ابهام باقی مانده: مازوتسوزی در نیروگاهها که بهدلیل ناترازی انرژی و کمبود سوخت طی سالهای اخیر به یک معضل جدی بدل شده است.
کارشناسان محیطزیست بارها نسبت به تداوم این روند هشدار دادهاند و برای جلوگیری از تکرار آن، پیشنهاد جایگزینی انرژیهای پاک و تجدیدپذیر بهجای سوختهای فسیلی را مطرح کردهاند؛ راهکاری که نهتنها میتواند ناترازی انرژی را کاهش دهد بلکه نقش مؤثری در کنترل آلایندگی هوا و بهبود کیفیت زیستمحیطی شهرها ایفا خواهد کرد.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، تأکید شده که نبود سازوکار اجرایی برای کاهش آلودگی هوا، یکی از چالشهای اصلی در مدیریت این بحران است. همچنین، ضعف در اجرای قانون هوای پاک، نبود بودجه کافی برای نوسازی ناوگان حملونقل عمومی، و عدم برخورد با صنایع آلاینده، از جمله عوامل مؤثر در تداوم وضعیت فعلی هستند.
بحران بیصدا، خسارت بیپایان
آلودگی هوا در ایران دیگر فقط یک مسئله زیستمحیطی نیست؛ بلکه به یک بحران اقتصادی تبدیل شده که سلامت عمومی، بهرهوری ملی، سرمایهگذاری و آینده توسعه کشور را تهدید میکند. مرگ سالانه دهها هزار نفر، میلیاردها دلار هزینه درمانی، افت عملکرد نیروی کار، کاهش جذابیت سرمایهگذاری و مهاجرت نخبگان، تنها بخشی از پیامدهای این بحران خاموش هستند.
برای مقابله با این تهدید، نیاز به سیاستگذاری شفاف، پاسخگویی نهادی، سرمایهگذاری در فناوریهای پاک و اجرای دقیق قانون هوای پاک وجود دارد. اگر نفس کشیدن در شهرهای بزرگ هزینه دارد، وقت آن رسیده که بدانیم چه کسی باید آن را پرداخت کند و چه نهادی باید پاسخگو باشد.
نظرات شما