با خروج ایالاتمتحده آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها علیه صنعت خودرو از نیمه مرداد امسال، برخی خودروسازان خارجی در آستانه ترک ایران قرار گرفتهاند و این در شرایطی است که سرنوشت چینیها برای ماندن یا نماندن در خودروسازی کشور فعلا در ابهام قرار دارد.
به گزارش
نسیم اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد، یک ماه و نیم پیش بود که دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرد این کشور از توافق هستهای و برجام خارج میشود و تحریمها علیه ایران را برمیگرداند. بر این اساس، خودروسازی کشور در اولویت تحریم قرار گرفته و از نیمه مرداد امسال همزمان با پایان ضربالاجل آمریکا، محدودیتهایی گریبان این صنعت بزرگ داخلی را خواهد گرفت. شرایط به شکلی است که ماندن خودروسازان خارجی در ایران پس از پایان این ضربالاجل، بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود و از همین رو برخی از این شرکتها در آستانه خروج و قطع همکاری با صنعت خودرو کشور قرار گرفتهاند. تا به امروز، خروج پژوسیتروئن فرانسه و هیوندایی و کیاموتورز کره از ایران تقریبا قطعی شده، اما رنوییها اعلام کردهاند با وجود خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای مرتبط با صنعت خودرو، فعلا خواهند ماند.
در این شرایط، ابهام و پرسش بزرگ اینجاست که خودروسازان چینی چه استراتژی و برنامهای را در ایران پس از بازگشت تحریمهای آمریکا در پیش خواهند گرفت و آیا میمانند و فعالیتهایشان را گسترش میدهند، یا رفتاری مشابه امثال پژو و هیوندایی از خود بروز خواهند داد.
پیش از پاسخ به این پرسش، نگاهی میکنیم به ماجرای حضور خودروسازان چینی در ایران و اینکه آنها در این حدودا 11سال چگونه توانستند خود را به صنعت و بازار خودرو کشور تحمیل کرده و به بازیگرانی مهم (در بازار خودرو) تبدیل شوند. در باب اینکه چینیها چطور توانستند تولید و فروش در بازار ایران را توسعه دهند، دلایل مختلفی مطرح میشود، از جمله کمبود تنوع در خودروهای داخلی و قیمت مناسب خودروهای چینی (در سالهای ابتدایی حضور آنها در ایران). در واقع چینیها با شناسایی دقیق خلأهای بازار ایران، رفته رفته نفوذ کرده و با ارائه آپشنهای مختلف به مشتریان ایرانی در حوزه فروش و البته محصول، خود را به عنوان یکی از ستونهای صنعت و بازار خودرو کشور مطرح کردند.
بهعبارت بهتر، آنچه سبب شد چینیها رو به بازار ایران آورده و با تمام افت و خیزها، بمانند و رقابت کنند، خلأهای موجود در این بازار بود. روزگاری که خودروسازان چینی راهی ایران شدند، تنوع بسیار کمی در سبد محصولات خودروسازان داخلی به چشم میآمد و آنها توانستند با استفاده از این کمبود، بخشی از مشتریان را جذب خود کنند. در ادامه نیز خروج برخی شرکتهای خارجی از بخش خصوصی خودروسازی ایران نیز به چشمبادامیها کمک کرد تا بهتدریج بازاری مناسب را برای خود در ایران دست و پا کنند.
با این حال اما رفته رفته ایرادات کیفی برخی خودروهای چینی عیان و این موضوع سبب دلسردی مشتریان شد، تا جایی که تداوم حضور آنها در بازار داخل به خطر افتاد. در مجموع، قیمت نسبتا پایین و آپشنهای جذاب (در مقایسه با خودروهای داخلی) دو شاخص مهمی بود که توانست مشتریان ایرانی را جذب خودروهای چینی کند، با این حال، مشکلات کیفی بهتدریج رابطه ایرانیها با این خودروها را سرد کرد تا چشمبادامیها احساس خطر کنند. این «احساس خطر» زمانی بیشتر شد که چینیها فهمیدند بازار خودرو ایران در پساتحریم، میزبان بزرگان خودروسازی جهان خواهد بود؛ بنابراین در آن دوران، آنها باید سختتر از گذشته کار کرده و سطح کیفی محصولاتشان را افزایش میدادند. بعدها اما این مشکل نیز تا حد قابلتوجهی و به واسطه حضور برندهای بهتر و ارتقای کیفی محصولات، حل شد. در ادامه هرچند گمان میرفت با حصول توافق هستهای، خودروسازان چینی حضورشان در خودروسازی و بازار ایران کمرنگ شود، با این حال نه تنها این اتفاق نیفتاد؛ بلکه حتی گستره فعالیتشان بیشتر نیز شد. شرایط به شکلی است که در حال حاضر حدود 10 درصد از بازار خودرو ایران در دست چینیها قرار دارد و آنها نه فقط در بخش خصوصی صنعت خودرو، بلکه به خطوط تولید خودروسازان بزرگ داخلی نیز نفوذ کردهاند.
خودروسازان چینی البته در پسابرجام شانس بزرگی آوردند و آن، کندی عقد و اجرای قراردادهای بینالمللی میان خودروسازی ایران و برندهای خارجی بود. در واقع قراردادهای پسابرجامی با برندهای اروپایی، به کندی پیش رفت و حتی برخی از آنها اصلا به مرحله اجرا نیز نرسید، بنابراین فرصت تداوم عرض اندام چینیها در بازار خودرو ایران فراهم آمد. نکته دیگر اینجا بود که بیشتر خودروهای آینده بازار ایران (محصولات متعلق به شرکتهای معتبر)، از قیمت بالایی برخوردار بوده و بنابراین چشمبادامیها همچنان فرصت داشتند تا از مزیت بزرگ خود یعنی قیمت پایین استفاده کنند. در واقع عدم حضور خودروهای دارای قیمت مناسب در ایران، دیگر مولفه مهم باقی ماندن چینیها در بازار کشور بود که تا حد قابلتوجهی خیال آنها را بابت رقابت با اروپاییها و برندهای معتبر آسیایی در دوران پسابرجام راحت کرد.
در نهایت اوضاع به شکلی پیش رفت که حتی پس از به سرانجام رسیدن قراردادهای خارجی صنعت خودرو کشور و باز شدن پای اروپاییها و ژاپنیها و کرهایها به ایران، چینیها همچنان بازار خود را حفظ و عقب ننشستند. در این بین، قیمت نسبتا مناسب و تنوع محصول، عوامل مهمی بودند که به داد چینیها رسیده و آنها را در بازار پسابرجام خودرو ایران ماندگار کرد. در حال حاضر نیز بسیاری از مشتریان ایرانی همچنان قدرت خرید اندکی در بازار خودرو دارند و این موضوع کاملا به نفع چینیهاست؛ زیرا آنها در مقایسه با خودروسازان غربی، از توانایی بیشتری در تولید محصولات ارزان برخوردارند و این ویژگی مهم، همچنان بخش قابلتوجهی از ایرانیها را برای شرکتهای چینی نگه خواهد داشت.
هرچند کیفیت نه چندان مناسب خودروهای چینی هنوز هم تا حدی یکی از نقاط ضعف آنها در بازار ایران بهشمار میرود، با این حال چون خودروسازان داخلی نتوانستهاند عملکرد مناسبی را در حوزه کیفیت داشته باشند، این موضوع نیز به نفع چشمبادامیها تمام شده است. چینیها در دوران پسابرجام، همچنان سیاست تنوع محصول در بازار ایران را به کار بستند تا ضعف خودروسازان داخلی در ارتقای کیفی محصولات و عرضه خودروهای جدید را برای خود تبدیل به فرصتی بزرگ کرده و ماندن خود را در این بازار در حضور برندهای معتبر صنعت خودرو، تضمین کنند.
دو سناریو برای آینده چینیها در ایران
حالا اما با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای صنعت خودرو از نیمه مرداد، سرنوشت چینیها در ایران، مبهم شده و سناریوهای مختلفی در این مورد مطرح میشود. در این بین، دو سناریو بیش از سایر موارد مطرح است؛ یکی ماندن چینیها و توسعه فعالیتها و دیگری، رفتن تمام یا بخشی از شرکتهای خودروساز چینی از ایران.
در سناریوی اول که از دید کارشناسان، محتملتر بهنظر میرسد، یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن، چگونگی ماندن است. آیا خودروسازان چینی که روی کاغذ به نوعی تنها شرکای قابلاتکای خودروسازی ایران به شمار میروند، ماندن شان را بیقید و شرط تمدید میکنند یا در عوض ایستادن مقابل تهدیدات و تحریمهای آمریکاییها، خواهان امتیاز از ایران خواهند شد. پاسخ این پرسش قطعا بستگی مستقیم به سیاستهای دولتهای چین و آمریکا دارد و اینکه چشم بادامیها چگونه و با چه شرایطی بر سر بازار خودرو ایران قمار خواهند کرد. طبعا با مشخص شدن این ماجرا، چینیها با خود حساب و کتاب کرده و در نهایت به این نتیجه خواهند رسید که ماندن در ایران با چه امتیازهایی به نفع آنها تمام خواهد شد. مساله مهمی که احتمالا خودروسازان چینی نیز مانند پژو و سیتروئن و هیوندایی با آن مواجه خواهند شد، آسیبپذیری از ناحیه تحریمهای آمریکا است. در کنار این ماجرا، وجود ارتباط میان برخی خودروسازان چینی حاضر در ایران، با آمریکاییها یا همپیمانان این کشور نیز شرایط مبهمی را بابت آینده چشم بادامیها در بازار کشور ایجاد کرده است.
با توجه به اینکه آمریکا تنبیهات و جرایمی سنگین را برای نقض کنندگان تحریم ایران در نظر گرفته، ممکن است خودروسازان چینی برای ماندن در ایران دچار تردید شوند و این مساله احتمالا زمانی حل میشود که آنها در عوض ترکشهای آمریکا، امتیازاتی جدید از ایرانیها گرفته یا حداقل افزایش هزینههایشان به نوعی جبران شود. بهعبارت بهتر، ماندن چینیها در خودروسازی ایران با توجه به تحریمهای آمریکا، برای آنها هزینهبر است و طبعا چشم بادامیها هزینههای مربوطه را از شرکای ایرانی خود طلب خواهند کرد.
این هزینهها میتواند به خصوص خود را در قالب افزایش قیمت خودروهای چینی در ایران نشان دهد که طبعا به زیان مشتریان خواهد بود. تردیدی وجود ندارد که با بازگشت تحریمها، تامین قطعات برای خودروسازی ایران سخت خواهد شد و چینیها نیز از این قاعده مستثنی نیستند، بنابراین هزینههای مربوط به دور زدن تحریمها (برای تامین قطعات) روی قیمت تمام شده خودروها اعمال خواهد شد. با این حساب، در مجموع میتوان گفت ماندن چینیها در ایران پس از بازگشت تحریمهای آمریکا، کم هزینه نیست؛ هرچند میتوان در کنار این هزینهها، فرصتهایی را نیز ایجاد کرد.
در این مورد، حسن کریمی سنجری، کارشناس خودرو کشور در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» میگوید: در مجموع رفتن اروپاییها از بازار خودرو ایران میتواند به نفع شرکتهای چینی تمام شود؛ زیرا آنها این امکان را خواهند داشت تا بازار خود را در کشور توسعه دهند. وی با بیان اینکه به نظر میرسد با وضع فعلی (رفتن خودروسازان معتبر از ایران بهدلیل نقض برجام از سوی آمریکا)، آینده بازار خودرو کشور مال چینیها است، میافزاید: جدای از اینکه راهی جز همکاری با شرکتهای چینی نداریم، از باب تامین قطعات نیز ارتباط با آنها پس از بازگشت تحریمها، بیشتر خواهد شد و این میتواند هم فرصت باشد و هم تهدید.
کریمی ادامه میدهد: تهدید این ماجرا آنجاست که اگر با خودروسازان چینی، استراتژیک و منطقی رفتار نکنیم، متضرر خواهیم شد و نفعی از امتیازات و مزایای چشم بادامیها نخواهیم برد. این کارشناس با اشاره به اینکه چینیها در حوزههای مربوط به کیفیت و طراحی و همچنین ساخت پلتفرم، پیشرفتهای مناسبی داشتهاند، تاکید میکند: اگر بخواهیم مانند یک دهه گذشته، ارتباط تجاری با خودروسازان چینی داشته باشیم و صرفا به مونتاژ محصولات آنها ادامه دهیم، چیزی عاید خودروسازی کشور نخواهد شد و این تهدیدی بزرگ برای ما بهشمار میرود. وی در عین حال میگوید: اما اگر بتوانیم در شرایط بازگشت تحریمها، عمق ارتباط با خودروسازان چینی را بالا برده و دانش فنی آنها را جذب کنیم، این موضوع به نفع خودروسازی کشور تمام خواهد شد. به گفته کریمی، خودروسازان چینی توانستهاند در این سالها به مدد همکاری با برندهای معتبر خودروسازی جهان، سطح فنی و تکنولوژی خود را ارتقا دهند؛ بنابراین ارتباط عمیق و استراتژیک با آنها میتواند پلی باشد برای انتقال دانش فنی روز جهان به صنعت خودرو کشور.
اظهارات این کارشناس اما در شرایطی است که در صورت رخ دادن سناریوی دوم و رفتن تمام یا بخشی از خودروسازان چینی از ایران، نه تنها اکتساب دانش فنی از آنها معنایی نخواهد داشت، بلکه با کاهش تیراژ به ویژه در بخش خصوصی خودروسازی نیز کشور مواجه خواهیم شد. در حال حاضر چینیها حکم ستون خیمه بخش خصوصی صنعت خودرو ایران را دارند و طبعا قطع ارتباط آنها میتواند به معنای نابودی این بخش باشد. البته چینیها در خطوط تولید شرکت بزرگ خودروسازی کشور نیز نماینده دارند بنابراین رفتن شان در شرایط تحریم، تیراژ غولهای جاده مخصوص را نیز تحتتاثیر قرار خواهد داد.
نظرات شما